خاطرات پسرم

بازگشت به خانه

1393/11/22 9:32
نویسنده : مامان
32 بازدید
اشتراک گذاری

بعد از 5 ماه بخور و بخواب و از آب و گل در اومدن سپهر گلی ما 3 بهمنماه برگشتیم خونه..روزای اول سخت بود برام

و تا گریه میکردی هول میکردم ولی ولی کم کمعادت کردم..خاله جونیات و شوهراشون(همکارای بابایی و خانوماشون) اومدن به دیدنت و بصرف ناهار روز جمعه17 بهمن ماه خونمون دعوت بودن خووش گدشت دورهم بویم توهم انصافا پسرگلی بودی و خیلی اذیت نکردی

پ.ن بخشم که بین این دوتا پستم وقفه افتائ..باور کن تو اینقذر وقتمو پرکردی که نمیرسم و به تورسیدن برام مهم تر از کارای جانبیه.....محبت

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)